ننوشتن !

ساخت وبلاگ

صبح چهارشنبه است . هوا ابریه ... شنبه جشن عروسی دعوتیم . نمی دونم امروز برم آرایشگاه برای اصلاح صورتم یا فردا ... شایدم همون صبح شنبه ! 

دلم می خواد برم بخوابم و هیچ کاری نکنم ...

دیشب دوباره بحث برجام بود . دوستان نگران بودند . گفتم حرص نخورید . این نیز می گذرد ... فعلا از دست ماها هم کاری برنمیاد . پس بی خیال ... بیخودی حرص نخورید . 

همین ! حرف دیگه ای هم ندارم !

ننوشتن !...
ما را در سایت ننوشتن ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6raha96a بازدید : 84 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33

خسته ام ، دلتنگم ، غمگینم ... گاهی خیلی دل آدم میگیره ... کاری هم نمیشه کرد . از غم و درد دیگران خیلی ناراحت میشم . ولی کاری هم از دستم برنمیاد . این زندگی لعنتی هر کسی رو یه جور زندانی کرده ... همه تخته بند این تن و شرایط زندگی شون هستند ... گاهی انگار هیچی رو نمیشه تغییر داد . فرصت زندگی خیلی کمه ... کاش آدما می تونستند جبران کنند چیزایی رو که از دست دادند ننوشتن !...
ما را در سایت ننوشتن ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6raha96a بازدید : 80 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33

امشب شب اول ماه رمضانه... سه ساعت دیگه باید بیدار بشیم. هر چند من هنوز نخوابیدم. الان ساعت 12 و نیم شبه. ماه رمضونا خواب درست و حسابی هم ندارم. دلم تنگه ...یه جوری دلم گرفته که نمی دونم چمه... دلم می خواد برم دم ایوان بشینم و. به اسمون نگاه کنم و با خدا حرف بزنم... مامان امروز دکتر قلب بوده و تست ورزش و قراره فردا بره برای انژیو... قراره صبح خواهرم همراهش بر ننوشتن !...
ما را در سایت ننوشتن ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6raha96a بازدید : 92 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33

در خواب صدایت را شنیدم ... به وجد آمدم ... بلاتکلیف بودم که چه کنم ؟ بیایم سلام و احوال کنم ؟ یا همانجا دورتر بایستم و فقط صدایت را بنوشم ؟ 

این عجیب ترین حس دنیاست ... دلت برای صدای کسی پر بزند که تو را نمی خواهد ... سهم تو شنیدن صدایش باشد در خواب ... حتی در خواب هم با او هم کلام نشوی ... دورتر بایستی و به صدایش گوش کنی ... به صدای خنده هایش ... کنار کس دیگری نشسته است و دارد با هیجان حرف می زند ... 

ننوشتن !...
ما را در سایت ننوشتن ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6raha96a بازدید : 91 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33

گاهی حال آدم اونقدر خرابه که هیچی کمک نمی کنه جز خواب ... از اون جنس حال خراب که میگه : رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن / ترک منه خراب شبگرد مبتلا کن . گاهی آدم شبگرد میشه ، گاهی هم پناه میبره به خواب بی موقع ...  گاهی آدم واقعا جسمی و روحی کم میاره ... دیگه بدنش نمی کشه ... دیگه روح و روانش نمی کشه ... چی میشه گفت ؟ به چه کسی میشه گفت از این حال خراب ؟ ک ننوشتن !...
ما را در سایت ننوشتن ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6raha96a بازدید : 98 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33

این روزا توی یه حالی هستم که نمی دونم خوشحال باشم یا ناراحت ! یعنی یهو خیلی حس خوشحالی و آرامش دارم ... یهو هم دلم میگیره ... تازگیا بیشتر ترجیح میدم یه ساعاتی رو بی خیال بگیرم بخوابم ... وسط خواب و بیداری به این فکر می کنم که عمرم داره میره الکی ... ولی بعدم میگم بی خیال ... حالا مثلا بلند بشم چه کاری بکنم ؟! کلا یه این نتیجه رسیدم که توی این دنیا برای هیچی ننوشتن !...
ما را در سایت ننوشتن ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6raha96a بازدید : 91 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33

چند روز از ماه رمضان گذشت ، شبها تقریبا یکی دو ساعت بیشتر خواب ندارم ، روزها می خوابم ...  تقریبا از فضای مجازی و دوستها و گروه ها دل کندم ، دور شدم ... یعنی دنیا اینجوریه که هر چند وقت یکباری ادم مشغول یه سری آدمها و فضاها میشه و بعدشم تموم میشه ... همه ی آدمها میان که یه روزی برند ... هیشکی همیشگی نیست .  گاهی به گذر زمان فکر می کنم . به اینکه هر دو سه سال ننوشتن !...
ما را در سایت ننوشتن ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6raha96a بازدید : 88 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33

فکر نکن که از دستت شاکی نیستم ! اتفاقا خیلی هم شاکیم ! ولی اگه چیزی نمیگم مال اینه که دیگه نفسش رو ندارم ... دیگه حالشو ندارم ...  وگرنه تو خیلی بی جا کردی که اومدی و منو عادت دادی به بودنت ... غلط کردی که اومدی و قربون صدقه ام رفتی و گفتی عشقم ، گلم ، عسلم ... کسی که به کسی گفت : عشقم ، گلم ، عسلم ، نمی تونه همینجور الکی بذاره بره ... مگه یادت نیست که هرکسی ننوشتن !...
ما را در سایت ننوشتن ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6raha96a بازدید : 88 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33

امروز 13 خرداده ... دوباره هوا ابری شد ... دوباره داره بارون میاد ... عاشق این هوام ...دلم برات دیوونه شده ... دیگه از دلتنگی و اینام رد شده ... یعنی دیگه لحظه ای بی تو نفس نمی کشم ... غرق شدم توی خیال تو ...  چطوری بگم ؟ دلم می خواد معجزه بشه و تو چند روز بیای بشینی ور دلم ... دستهات رو بگیرم ، زل بزنم توی چشمهات ، تو حرف بزنی و من صدات رو بنوشم ... هر وقت ننوشتن !...
ما را در سایت ننوشتن ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6raha96a بازدید : 98 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33

قدیم تر ها رسم و رسوم رفاقت مشخص بود . رسم و رسوم عاشقی هم ... اصلا قدیم ترها رسم و رسوم هر کاری معلوم و مشخص بود ... اینقدر همه چیز درهم برهم نشده بود ... در هر موقعیتی می دانستی باید چه کار کنی ... ولی حالا روزگار جوری شده که دیگر درست تشخیص نمیدهی که باید چه کنی در هر موقعیت و جایگاهی ... قدیم ها رفیقها برای هم درد و دل می کردند ، رفیق ها برای هم سنگ تمام ننوشتن !...
ما را در سایت ننوشتن ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6raha96a بازدید : 90 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33